ناکارآمدی ترامپ باعث وقوع فاجعه در آمریکا شده است
به گزارش وبلاگ علیکایی، خبرنگاران - گروه بین الملل: همه گیری ویروس کرونا در هر گوشه ای از جهان در جریان و باعث ناامیدی بسیاری از کشورها در مقابله با این ویروس شده است. به همین سبب، مردم و دولت ها در مواجهه با این ویروس به وحشت افتاده اند و اقتصادها از هم پاشیده است. انتظار می رود این بحران بدون تمایل و همکاری جدی جهانی، بیشتر و بیشتر گردد.
با توجه به تأثیر بسیار زیاد این ویروس بر دنیا از جنبه های مختلف، بسیاری معتقدند تغییر در نظم موجود دنیای و روابط بین الملل در دوره پساکرونا اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در این راستا خبرنگاران گفتگویی با پروفسور نیکلاس اونف از نظریه پردازان برجسته روابط بین الملل در حوزه نظریات سازه انگاری تنظیم نموده که در ادامه می آید.
نیکلاس اونف بنیانگذار نظریه اجتماعی روابط بین الملل (سازه انگاری) و استاد بازنشسته دانشگاه فلوریدای آمریکاست. او در دانشگاه های مطرحی چون پرینستون، امریکن و کلمبیا تدریس نموده است. اونف مفهوم سازه انگاری را از علوم اجتماعی وارد این حوزه مطالعاتی کرد و این مفهوم بعدها توسط افرادی چون الکساندر ونت، کاتزنشتاین و سایرین بسط و توسعه داده شد.
*ویروس کرونا چه تأثیراتی بر نظم فعلی دنیا خواهد گذاشت؟
این سوالی بسیار سخت است که یک نظریه پرداز بتواند به آن پاسخ دهد. از آنجا که تئوری ها می خواهند به طور کلی وقایع را شرح دهند این بیماری همه گیر پدیده ای قابل تعمیم برای اهداف نظریه روابط بین الملل نیست.
من به عنوان یک نظریه پرداز فکر می کنم در نظر دریافت یک بیماری همه گیر به عنوان کاتالیزوری بالقوه برای تغییر چشمگیر در شرایط فعلی دنیا بسیار مفید است. باید گفت بیماری همه گیر آنفولانزای 1918 (که پدر عظیم من در سن 32 سالگی در اثر ابتلاء به آن درگذشت) به خودی خود کاری کاتالیستی (تحریک نماینده) نبود زیرا در سرانجام جنگ دنیای ویران نماینده رخ داد.
بیماری همه گیر فعلی در شرایطی صورت می گیرد که اقتصاد سیاسی دنیا با مشکل جدی روبرو است، مؤسسات اقتصادی بیش از حد گسترده شده اند، نابرابری ها در ثروت رو به گسترش بوده و نوآوری های فناوری در حال کاهش است، زیرساخت ها با سرعت نگران نماینده در اقتصادهای پیشرفته رو به زوال بوده و تغییرات آب و هوایی بی امان است.
ویروس همه گیر 2020 به ناچار باعث افسردگی عمیق و دنیای می گردد که احتمالاً چندین سال ادامه داشته باشد. اینکه آیا شاهد بهبودی کامل خواهیم بود یا خیر بعداً معلوم خواهد شد. من گمان می کنم که این ویروس باعث کاهش رشد دنیای خواهد شد و در بهترین حالت منجر به رکود تورمی به سبک ژاپن در اقتصادهای ثروتمند می گردد.
در دیگر کشورها، کاهش رشد سریع و کنترل نشده ناآرامی های اجتماعی را در میان ایالت ها به دنبال خواهد داشت. من چندین دهه در خصوص این واقعه هشدار داده ام و همواره در این فکر بودم که آیا شاهد این واقعه خواهم بود یا خیر.
*نظم فعلی دنیا بیشتر مبتنی بر روینمودهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص روینمودهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟
رئالیسم سیاسی کاملاً ماتریالیست است اما مبتنی بر چند فرض در خصوص ماهیت انسان است، نه یک ماهیت که باعث تمسخر از خودپنداری ما می گردد. واقع گرایان حرفی برای گفتن در خصوص بحرانی که ساخته ما نیست ندارند - حتی اگر متخصصان بهداشت ادعا نمایند که این بحران ساخت ماست.
نئولیبرال ها با قاطعیت معتقدند که اقتصاد سرمایه داری دنیای رونق بی سابقه و صلح نسبی به کل دنیا آورده است اما آنها به طور مداوم شنمایندگی شرایط فعلی دنیا را دست کم می گیرند. آنها هیچ چیز مفیدی برای گفتن نخواهند داشت؛ وقتی اقتصاد دنیای به خودی خود نتواند بهبود یابد. نظریه پردازان چپ و پست مدرن با گفتن ما به شما گفتیم این اتفاق می افتد راضی خواهند شد.
*اگرچه شیوع ویروس، روینمودهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی خودیاری را در کانون توجه قرار داده است، اما نواقص رویکرد رئالیسم را که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملت ها و دولت ها را در دوره پسا کرونا حفظ نمایند. نظر شما در خصوص این چیست؟
مشکل فقط اقتصادهای نظامی نیست. دولت مدرن به هر شکلی که خود را نشان داده، خیلی راحت از این بحران در امنیت بشر غافل شده است. به احتمال زیاد چین یکی از نظامی ترین کشورها در دنیا و یکی از پیروز ترین کشورها در مدیریت بحران است. همین مسئله در خصوص کره جنوبی نیز صدق می نماید.
اما ایالات متحده آمریکا به دلایل بسیاری، از جمله یک رئیس جمهور ناکارآمد و قانون اساسی که مقامات محلی را در امور امنیت انسانی توانمند می نماید فاجعه بوده است. به نظر من مسئله واقعی ظهور رژیم های اداری عملکردی در هر سطح از سازمان بهداشت دنیای گرفته تا بخش های بهداشتی شهری و عدم وجود سازوکارهای هماهنگی مؤثر در درون و بین سطوح است.
*اگر بپذیریم که نظم دنیای پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت می باشد آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییرات اساسی را تجربه خواهند کرد؟
علیرغم پاسخ ناموزون و گنگ مسئولان بهداشت عمومی در هر سطح نسبت به بیماری همه گیر، من انتظار تغییر چشمگیر در ترتیبات سیاسی-اجتماعی مدرن، ندارم.
مردم در همه جا به رژیم های اداری- عملکردی برای رفاه خود وابسته خواهند بود زیرا دنیای مدرن در دهه های پیش رو دچار لغزش های ناهموار می گردد. هنگامی که و در جایی که نخبگان عملکردی نتوانسته اند حداقل نیازهای عمومی را تأمین نمایند، همانطور که در پاسخ به سوال اول اشاره کردم، ناآرامی های اجتماعی افزایش خواهد یافت. با کمبود منابع کمتر، ظرفیت اداری کم می گردد، رهبران دولتی از بین خواهند رفت و بحران در امنیت بشر فقط می تواند در تعداد و مقیاس افزایش یابد.
منبع: خبرگزاری مهر