داستان هایی با عطر چای و قهوه

به گزارش وبلاگ علیکایی، به گزارش خبرنگاران ، از ویژگی های شاخص این دو مجموعه سادگی و روانی زبان و بیان داستان هاست که آن را برای هر مخاطبی در هر سطح و سن در دسترس و مانوس می کند.

داستان هایی با عطر چای و قهوه

داستان های این مجموعه، داستان هایی شفاهی است که اندر هالوک درینجه آنها را گردآوری کرده و در ترکیه منتشر شده اند.

در مشاهده اولیه این کتاب وجود تصاویر در فواصل داستان ها و شروع شدن هر داستان با یک عبارت نغز از بزرگان مشاهیر به چشم می آید. آنچه این دو کتاب را منحصر می کند، داستان هایی با مضامین مختلف است که همگی در یک نقطه عطف به هم می رسند: امید؛ امید، گمشده این روزهای ما درخلال فرازونشیب های فراوان زندگی و دشواری های آن، سراسر این کتاب را فراگرفته است.

این داستان ها به لحاظ ساختار و شگردهای داستان پردازی قابل اعتنا نیستند، بلکه روایت های مشهور شفاهی ملل از زندگی انسان هایی معمولی است که در زندگی خود در بزنگاه های مهم زیستن و در مواجهه با مسائل، امید، تلاش، پشتکار، نشاط و عشق را برگزیدند. بنابراین این کتاب برای ما قصّه هایی خواندنی روایت می کند. در این روایت ها اتفاق خارق العاده ای رخ نمی دهد و قرار نیست رخ دهد، بلکه آنچه این داستان ها را متمایز و جذاب می کند، توجه به کوچک ترین و گاه پیش پاافتاده ترین اتفاقات روزمره است که از خلال آن، راوی به درس های بزرگ و مهم حیاتی خود دست می یازد.

این دو کتاب، روایت مواجهه انسان های پیروز با فقر و تنگدستی، نبود امکانات، بیماری و مرگ، جدایی و دوری و تنهایی است، انسان هایی که ابتکار عمل را به دست می گیرند، در مصائب غرق نمی شوند و سختی ها را پشت سر می گذارند؛ آدم هایی که به انسانیت احترام می گذارند و دنیای زیباتری را می آفرینند که سزاوار زیستن است.

یکی از کوتاه ترین داستان های کتاب داستان هایی با عطر قهوه با نام یک دقیقه را در زیر با هم می خوانیم:

وقتی در ایستگاه قطار منتظر بودم، روی صندلی روزنامه ای دیدم و برای گذران وقت شروع به خواندن آن کردم. داستانی در آن نوشته شده بود: تمام سکه های داخل جیبش تمام شده بود که صدای اپراتور مکالمه را شنید: یک دقیقۀ آخر است، مرد می کوشید تمام حرف هایش به همسرش را در آن یک دقیقه بگنجاند و پیش از آنکه حتی خداحافظی کنند، تلفن قطع شد.

مرد بااندوه داشت از باجه تلفن همگانی خارج می شد که تلفن شروع به زنگ زدن کرد، مرد یک لحظه آرزو کرد کاش مأمور شرکت مخابرات پشت تلفن باشد و بگوید: کسی برای ادامه مکالمه شما پول واریز کرده است، اما با خودش گفت: این ممکن نیست و تصمیم گرفت جواب تلفن را ندهد، اما بعد از کمی پشیمان شد، صدایی از درونش می خواست جواب تلفن را بدهد و تلفن را برداشت.

مأمور شرکت تلفن بود، گفت: بله، زمان شما تمام شد، اما بعد از اینکه تلفن شما قطع شد، همسرتان گفت که شما را خیلی دوست دارد و چندبار این جمله را تکرار کرد، فکر کردم باید این موضوع را می دانستید برای همین زنگ زدم.

داستان هایی با عطر چای با 42 داستان در 158 صفحه، شمارگان 500 نسخه با بهای 35 هزار تومان و داستان هایی با عطر قهوه با 44 داستان در 144 صفحه، شمارگان 500 نسخه و با بهای 30 هزار تومان، روانه بازار نشر شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 20 مهر 1399 بروزرسانی: 20 مهر 1399 گردآورنده: alikaee.ir شناسه مطلب: 912

به "داستان هایی با عطر چای و قهوه" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "داستان هایی با عطر چای و قهوه"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید