از بی مغزی تا مغزمحوری

به گزارش وبلاگ علیکایی، ما آدم های خیلی به مغزمان می نازیم. خب! حق هم داریم. پیچیده ترین مغز موجود در دنیا مال ما آدم هاست. اما روانشناسان تکاملی می گویند این مغز، اولش نه این شکلی بوده و نه تصمیم گیری های منطقی و غیرمنطقی اش این قدر پیچیده. در این بخش می خواهیم طبق همان طبقه بندی های مشهور تکاملی، مغز موجودات بیچاره دیگر را بشکافیم. ببینیم آن ها چه فرقی با ما می نمایند و از مغز خودشان چه کارهایی می کشند. ضمن این که می خواهیم دست مان بیاید که همان طور که پل مکلین می گوید، مغز ما میراث دار همه این دوره های تکامل است.

از بی مغزی تا مغزمحوری

از بی مغزی تا مغزمحوری

ما آدم های خیلی به مغزمان می نازیم. خب! حق هم داریم. پیچیده ترین مغز موجود در دنیا مال ما آدم هاست. اما روانشناسان تکاملی می گویند این مغز، اولش نه این شکلی بوده و نه تصمیم گیری های منطقی و غیرمنطقی اش این قدر پیچیده. در این بخش می خواهیم طبق همان طبقه بندی های مشهور تکاملی، مغز موجودات بیچاره دیگر را بشکافیم. ببینیم آن ها چه فرقی با ما می نمایند و از مغز خودشان چه کارهایی می کشند. ضمن این که می خواهیم دست مان بیاید که همان طور که پل مکلین می گوید، مغز ما میراث دار همه این دوره های تکامل است. درست مثل یک تپه باستانی که حاصل زندگی آدم های بسیاری در دوره های مختلفی از تاریخ است. حالا شما به جای تمدن های انسان ها بگذارید زندگی موجودات مختلف قبل از ما. راستش را بخواهید با یک بار مقایسه کارکرد بخش های مختلف مغز انسانی که در صفحه های بعدی آمده و مغز جاندارن قبلی، می فهمید که جناب مکلین چندان هم بیراه نگفته است.

ستاره های دریایی

سیستم عصبی دارند اما مغز ندارند. آن ها فقط با استفاده از گیرنده های حسی که در بازوهایشان است به اشیاء یا نور واکنش نشان می دهند. برای این کار هم نیازی به سیستم پیچیده ای مثل مغز ندارند.

ماهی ها

سیستم عصبی ماهی ها خیلی پیچیده تر از اجداد دریایی شان است. آن ها مغز دارند. اما مغزشان نسبت به جثه شان خیلی کوچک است. مغز آن ها برخلاف مغز ما که زاویه 90 درجه با ستون مهره هایمان دارد درست در راستای ستون مهره هاست. در مغز کوچک ماهی اتفاق های عجیب و غریبی می افتد. آن ها بویایی فوق العاده ای دارند، بینایی شان به میزان انسان هاست و حس چشایی شان هم ردخور ندارد. از سال 2003 به این طرف هم که می گویند ماهی ها درد هم می کشند و یک گیاه شناور نیسدند که شکارشان کنید.

مغز دوزیست ها

مغز دوزیست ها از جمله قورباغه ها دو نیم کره دارد که به نسبت ماهی ها طولانی تر است. آن ها هم بویایی محشری دارند. از مغز دوزیست ها 10 جفت اعصاب جمجمه ای جدا می گردد.

مغز خزنده ها

مغز خزنده ها از مغز دوزیست ها هم پیشرفته تر است. خزندگان اولیه موجوداتی هستند که توانسته اند خشکی را کاملاً تحمل نمایند و به خاطر همین مغزشان خطرهایی که در خشکی تهدیدشان می نماید را هم تشخیص می دهد. بقایای مغز خزندگان همان بخشی است که در مغز ما انسان ها به ساقه مغز معروف است. ساقه مغز ما درست همان کارهایی را انجام می دهد که یک خزنده برای بقا نیاز دارد.

مغز پرندگان

مثل همه موجودات دیگر مغز پرنده ها هم براساس نوعی زندگی شان کامل شده است. برای همین است که آن ها نسبت به خزندگان، بویایی، چشایی و لاسمه ضعیف تری دارند اما شنوایی و بینایی شان خیلی پیشرفته تر است. البته بویایی برخی از پرنده ها مثل لاشخورها و آشغال خورها حسابی قوی است. قشر خاکستری مغز پرندگان که مسئول فرایندهای شناختی است از مغز پستانداران نازک تر و بنابراین غیرپیشرفته تر است. شکل نهایی مغز پرندگان هم براساس همین قوت و ضعف هاست. آن ها پیاز بویایی کوچک تری از پستاندارن دارند و بنابراین بویایی شان ضعیف تر است، لب آهیانه ای بزرگ تری دارند و بنابراین بینایی قوی تری دارند و روی همه این ها را یک قشر نازک که مسئول فرایندهای شناختی است پوشانده. البته در سال های اخیر تحقیق های جنجالی در خصوص مقایسه پرنده ها و پستاندارها شده است؛ تحقیق هایی که می گویند مغز پرنده ها حتی از مغز پستاندارها هم پیشرفته تر است. برخی از تحقیق ها هم می گویند که کوچ کردن باعث کوچک تر شدن مغز پرنده ها شده است.

مغز پستانداران

مغز پستانداران یک تفاوت اساسی با مغز موجودات دیگر دارد. مغز پستانداران دارای قشر مخ ضخیم تری است، چیزی که موجودات دیگر نداشتند. در قشر مخ فرایندهای پیچیده شناختی، مثل یادگیری و حافظه اندوزی انجام می گیرد. برای همین است که معمولاً آزمایش های یادگیری یا آزمایش های داروشناسی را اول روی این گروه از جانداران انجام می دهند و بعد به سراغ انسان می ورند. پستانداران به خاطر وابستگی تغذیه ای به مادر، یک دوره از زندگیشان را نزد مادرانشان می گذرانند و تجربه فرا می گیرند؛ همین دوره باعث شده است که سازگاری رفتاری بیشتری از پرندگان داشته باشند و مغزشان پیشرفته تر گردد. البته چیزی که ما انسان ها از پستانداران قدیمی تر به ارث برده ایم، بیشتر هیجانی زندگی کردن آن هاست. پستانداران اولیه بیشتر براساس بقا زندگی می نمایند. هیجان های آن ها جوری تنظیم شده که اگر بقایشان به خطر افتاد احساس درد نمایند و اگر چیزی باعث بقایشان شد (مثل خوردن) لذت ببرند؛ هیجان هایی که حالا در سیستم لیمبیک مغز ما شیوه زندگی پستانداران است.

مغز نخستی ها

نخستی ها (از جمله میمون ها و شامپانزه ها) مغزشان از همپالکی های پستاندارشان پیشرفته تر است. آن ها در گروه های بزرگی زندگی می نمایند که سلسله مراتب پیچیده ای دارد. این نوع زندگی گروهی باعث شده که مغزشان نیاز به دو دو تا چهارتاهای پیچیده تری داشته باشد. برای همین قشر مغز در این گروه از جانداران بسیار پیشرفته تر از اعقاب پستاندارشان است. همان طور که گفتیم قشر مغز، مسئول فرایندهای پیچیده شناختی است. برای همین تماشا یک شامپانزه که دارد پازل حل می نماید دیگر نباید برای شما چندان تعجب برانگیز باشد.

مغز انسان

درباره پیچیدگی های مغز انسان در دو صفحه آخر پرونده، بیشتر می خوانید اما فقط یادتان باشد که از نخستی ها تا انسان ها مغز انسان کامل تر شده است. انسان خردمند (یعنی همان چیزی که ما حالا هستیم) پیشانی برآمده تری به نسبت انسان نئاندرتال دارد. انسان در طول تکامل دریافته است که باید کارهایش را با برنامه ریزی و با هدف انجام دهد. دو تا کاری که فقط از قشر پیش پیشانی برمی آید و جایگاهش همان پیشانی برآمده است. تا این جای مطلب باید دستتان آمده باشد که کامل تر بودن مغز آدمیزاد باعث باهوش بودنش شده و نه آن طور که می گویند بزرگ تر بودنش. مغز بزرگ را که فیل هم دارد این هوا!!

ذره ذره مغزدار می شویم

برخی ها می گویند مغز ما همان مراحلی که در طول تکامل پیموده اند را در دوره جنینی هم طی می نماید. یک نگاه سردستی به این تصویرگذاری نشان می دهد که آن ها تا چه حد درست می گویند. اگر دقیق تر می خواهید بدانید مغز ما در دوران جنینی این مراحل را طی می نماید:

2 - 8 هفتگی (مرحله رویانی): مغز و نخاع شوکی ابتدایی نمایان می شوند.

نیمه دوم ماه اول: همزمان با پیدایش 3 لایه سلولی (مزودرم - آندودرم - اکتودرم) دستگاه عصبی از لایه اکتودرم تشکیل می گردد. اکتودرم برای ایجاد مجرای عصبی تا می گردد که نخاع شوکی و مغز از آن به وجود می آید.

9 - 12 هفتگی: افزایش سریع در میزان بدن دستگاه عصبی، اندام ها و عضلات سازمان یافته و متصل می شوند. توانایی های رفتاری تازه مثل لگد زدن، انگشت مکیدن، دهان باز کردن و تمرین تنفس شکل می گیرد.

13 - 24 هفتگی: تعداد سلول های عصبی مغز کامل شده است.

25 - 38 هفتگی: رشد سریع مغز باعث می گردد که توانایی های حسی و رفتاری توسعه یابند.

منبع:مجله دایرة المعارفی دانستنیها (همشهری) / شماره 17

منبع: راسخون
انتشار: 12 مهر 1400 بروزرسانی: 12 مهر 1400 گردآورنده: alikaee.ir شناسه مطلب: 1539

به "از بی مغزی تا مغزمحوری" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از بی مغزی تا مغزمحوری"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید